کد مطلب:173327 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:149
تقاضای محمد بن حنفیه
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: [1] .
محمد بن حنفیه، در شبی كه آن حضرت می خواست صبح آن شب، از مكه خارج شود، خدمت امام علیه السلام شرفیاب شد. محمد گفت:
ای برادر! شما از مكر كوفیان نسبت به پدر و برادرت مطلع هستی، من بیم آن دارم كه مبادا با تو نیز چنین كنند. اگر صلاح بدانی در مكه بمان، زیرا تو عزیزترین و ارجمندترین افراد امت هستی.
حضرت علیه السلام در جواب فرمود:
می ترسم یزید بن معاویه - لعنة الله - به طور ناگهانی مرا در حرم خداوند به قتل برساند، و به این واسطه، من اول كسی باشم كه از جهت قتل من، حرمت خانه خدا بشكند. [2] .
محمد بن حنفیه گفت: اگر از این امر بیمناكی، به سوی یمن برو...
امام علیه السلام فرمود: در این پیشنهاد تو، تأملی خواهم نمود.
محمد بن حنفیه، در شبی كه آن حضرت می خواست صبح آن شب، از مكه خارج شود، خدمت امام علیه السلام شرفیاب شد. محمد گفت:
ای برادر! شما از مكر كوفیان نسبت به پدر و برادرت مطلع هستی، من بیم آن دارم كه مبادا با تو نیز چنین كنند. اگر صلاح بدانی در مكه بمان، زیرا تو عزیزترین و ارجمندترین افراد امت هستی.
حضرت علیه السلام در جواب فرمود:
می ترسم یزید بن معاویه - لعنة الله - به طور ناگهانی مرا در حرم خداوند به قتل برساند، و به این واسطه، من اول كسی باشم كه از جهت قتل من، حرمت خانه خدا بشكند. [2] .
محمد بن حنفیه گفت: اگر از این امر بیمناكی، به سوی یمن برو...
امام علیه السلام فرمود: در این پیشنهاد تو، تأملی خواهم نمود.
[1] روايت از كتاب اصي از اصول اخبار، كه جامع آن، احمد بن حسين بن عمر بن بريده است و مردي ثقه و عدل بوده و اصل آن روايات از محمد بن داود قمي است كه با اسناد خويش از امام صادق عليه السلام روايت كرده است.
[2] يا اخي! قد خفت ان يغتالني يزيد بن معاوية في الحرم، فأكون الذي يستباح به حرمة هذا البيت.